خیلی بده که یکی، شماره ی یه نفر رو، بی اجازه بده به یکی دیگه!
دلم برای برنامه ی ۹۰ تنگ شده!
گاهی باید سکوت کرد ...
+ یه بار جوابتُ دادم، فکر نمی کنم لازم باشه تکرار کنم. دیگه بعد از این نظرت برام اهمیتی نداره!
این شب ها، میشه گناها رو صفر کرد ...
نفسم گرفت از این روزگار ...
خواب پدربزرگ و مادربزرگم ُ دیدم ...
چقدر خوشحالم که این جا رو با خوشحالی شروع کردم!!
به نام خود خودت!